چهارشنبه، فروردین ۳۰، ۱۳۸۵

توفان آیوا سیتی‌

سلام
حتما چند وقت پیش شنیدید که اینجا توی آیوا سیتی‌ توفان اومده. البته توفان که چه عرض کنم گردباد بود. به هر جهت تصمیم گرفتم که چند تا از عکس های این حادثه رو که خودم و دوستام گرفتیم رو براتون بذارم اینجا. امیدوارم که خوشتون بیاد




یه شهر بدون چراغ راهنما. معلوم نیست کی‌ چراغ راهنما هاشو دزدیده


توفان به قدری شدید بوده که تونسته ماشین رو از جاش بلند کنه و درخت رو از ریشه بکنه

یک خونه بی‌ سقف که حال میده برای تابستونا با پشه بند


یک سری آپارتمان بدون سقف


یک کلیسا کاملا تخریب شده

راننده ها از ترس آسیب رسیدن به مشینشون بخاطر تگرگ به زیر سقف پمپ بنزین پناه آوردن


همه چیز از بارون و تگرگ های درشت شروع شد

پنجشنبه، فروردین ۱۷، ۱۳۸۵

سیزده بدر





رسمو رسوم هر ملتی‌ برای مردم اون ملت ارج و ارزش خاصی‌ داره. ما ایرانیان هم جدا از مردم دیگه دنیا نیستیم و اگر بیشتر از دیگران اهل رسمو رسوم نباشیم کمتر از اونها نیستیم. عید و سیزده بدر هم از همون رسوم خاص ما ایرانیان هستش. هر جای دنیا که باشی‌ عید و سیزده بدر با ارزش ، محترم و دوست داشتنی‌ هستش. امسال من هم بعد از اینکه دوستان جدید ایرانیم رو‌ پیدا کردم (که حالا بعدن شرح موضوع رو براتون میگم) تصمیم گرفتیم که در جشن سیزده بدر ایرانیان اینجا شرکت کنیم. جاتون خالی‌ واقعا سیزده رو مثل ایران بدر کردیم. گفتیم و خندیدم و یه دست فوتبال مشتی‌ هم زدیم. منتها تنها بدیش این بود که اونجا یه عآلمه غذا درست کرده بودند از زرشک پلو گرفته تا فسنجون و لازانیا و باقالی پلو با گوشت و آش. اما خوب حیف که نمی‌شد خورد. ما هم در عوضش تا تونستیم آش رشته خوردیم. به هر جهت جاتون خیلی‌ خالی‌ بود. اگر چه هوا ابری بود اما خوب به نسبت گرم بود. یه چند تا عکس هم از دوستان جدیدم و اون روز براتون میزارم اینجا. امیدوارم که شما هم عید و سیزده بدر خیلی‌ خوبی‌ رو سپری کرده باشید.
برای همتون بهترین آرزو هارو دارم.
سبز باشید و بهاری.