شاید شبی‌

شاید شبی‌ از خواب تو من رد شوم
شاید شبی‌ با یاد تو همره شوم
شاید شبی‌ همراز چشمانت شوم
آهی‌ شوم، راهی‌ لبهایت شوم
شاید شبی‌ در خاطرت تحسین شوم
در اشک چشمان تو من لبریز شوم
شاید شبی‌ در ذهن تو کاش شوم
لحظه پرواز احساس شوم
شاید شبی‌ از یاد تو شاد شوم
گر زان لحظه آگاه شوم
شاید شبی‌ ماه شوم
همراز نگاههات شوم
شاید شبی‌ به مرگی‌ آرام شوم
گر در یاد تو تکرار شوم
شاید شبی‌ غمبار شوی
در هوس نگاهی‌ تب دار شوی
شاید شبی‌ خیره به راه شوی
در فکر چاره کار شوی
شاید شبی‌ دلشکسته تار شوی
خسته از بازی روزگار شوی
شاید شبی‌ داغ دار شوی
عاشق و دلدار شوی
شاید شبی‌ آگاه شوی
در حسرت دیدار شوی

خاک من

به این می‌ اندیشم وقتی‌ که بمیرم،خاک من چه خواهد شد؟
شاید بشوم سنگی‌، بروم بالای برجی‌، به تماشا بشینم هر غروب و طلوعی‌، هر صبح نسیم صبحگاهی‌ بوزد بر جان پر سکوتم، یا که شاید بشوم دیوار تنوری ، بگدازم از هر آتش و آزیشی‌، تا که نانی‌ سیر کند شکم فقیر و یتیمی‌. یا که شاید بشوم خاک گلستانی‌، از من بروید بوته سرخی‌، بچیند دستی‌ گلی‌، عاشقانه برساند به دست دلبری، یا که شاید بشوم خاکی‌ از جاده یی‌، نشان دهم راه را به گمگشته یی‌، تا که برساند پیامی‌ یا که جوابی‌ به دل سرگشته یی، یا، یا که شاید بشوم پایه حوضی‌ ، به نظاره بشینم بازی ماهیها ، لبخند آدمها ، گریه بچه ها ، یا که شاید اصلا باد خاکم را با خود ببرد، چه اهمیت دارد که چه میشود خاکم، مهم آن است که خاکمو از احساس سرشار

حقیقت هستی

چه کسی‌ خواب پرستو ها را دانست؟ چه کسی‌ ناله جغد تاریک را فهمید؟ چه کسی‌ آرزوی شبگرد را چشید؟ چه کسی‌ فهمید که راز هستی‌ در یک قوطی‌ مربا جای نمیگیرد؟ چه کسی‌ خواست که مزه رویش را درک کند؟ چه کسی‌ حواسش به شب نشینی‌ شب بو بود؟ چه کسی‌ فهمید که غروب نفس گرمی‌ دارد؟
چه میشد اگر بهتر میدیدیم، چه می شد که اگر بهتر می شنیدیم؟ چه میشد که هر از گاهی‌ یکی‌ دیگر میشدیم یا که گل احساس را از باغچه همسایه می دزدیدیم ؟ چه می‌ شد که اگر به تو میگفتیم ما و گاهگاهی‌ از پشت دیوارها سرکی‌ به باغ دل دوستی‌ می کشیدیم؟
از کجا بود که رنگ رویا هایمان سیاه و سپید شد؟ چه شد که فکر کردیم دوست یعنی‌ من؟ از کی‌ بود که سر از تکرار لحظه ها در آوردیم؟
آیا فرصتی‌ خواهد شد که به باغچه کسی‌ آب دهیم یا که فاصله ای را به سازی نزدیک کنیم؟ تا کی‌ باید در حسرت آرزو های رنگی‌ ماند؟ تا کی‌ باید به خواب آشفته یک گل بی‌ تفاوت ماند؟ آیا میشود روزی که مهر سکوت راز ها را بشکنیم؟ میشود روزی که خواب پرستو ها را بدانیم؟