یکشنبه، آبان ۰۸، ۱۳۸۴

تصادف - Crash

Crash Posted by Picasa

امشب داشتم فیلم تصادف را تماشا می‌کردم. واقعا فیلم جالبی‌ بود. چند نکته جالب توش بود که یه جورایی‌ فکر برانگیز بود. اول اینکه پرشین توی این فیلم یه نژاد حساب می‌شه که اتفاقا به نظر من خیلی‌ خوبه. اینکه پرشین به عنوانه یک نژاد به رسمیت شناخته می‌شه برای ما ایرانیها جای افتخار داره. دومین نکته این بود که از بازیگرن ایرانی‌ استفاده کرده بودند برای نقش های ایرانی‌، مثل بهار بزیخود و توب شون که توی فیلم مریم هم بازی کرده. نکته جالبه دیگه این فیلم این بود که کاملا غیر قابل پیش بینی‌ بود. حتی از یک صحنه به صحنه دیگش هم نمیتونستی‌ حدس بزنی‌ که چه اتفاقی‌ پیش خواهد اومد. چند وقتی‌ بود که دنبال این فیلم میگشتم و خلاصه امشب موفق شدم که تماشش کنم. شما هم اگر گیرتون اومد حتما تماشا کنید. مطمئنم که لذت میبرید. شاد و موفق باشید.
راستی اگر اطلاعات بیشتر خواستید یه سری به این وب سایت بزنید.
http://www.imdb.com/title/tt0375679

شنبه، آبان ۰۷، ۱۳۸۴

اطلاعات عمومی

امروز یه خبر خوب بهم رسید. یه ایمیل داشتم از هانیه سراج که داستانش یه جورایی‌ سر زبونها بود . تو ایمیلش برام نوشته بود که خدارو شکر یک هفته ای می‌شه که رسیده آمریکا و در ایالت یوتا هستش. خیلی‌ خوش حال شدم براش. به هر جهت اون هم بعد از مدتها صبر و حوصله به اینجا رسید که هم در کنار همسرش باشه هم اینکه به زندگیش برسه. به هر جهت براش آرزوی موفقیت دارم. و اینکه گر صبر کنی‌ ز غوره حلوا سازم عزیزم.
امشب باز هم جاتون خالی‌ خونه یکی‌ دیگه از بچه مسلمون های اینجا افطاری بودیم. یه پسرست که از عربستان سعودی هستش که با خانومش اینجا زندگی‌ میکنه. یه دوست دیگه داریم که اهل بحرین هستش و تحقیقات کاملی‌ روی دین اسلام کرده. خلاصه جاتون خالی‌ این بنده خدا رو ما کلی‌ سوال پیچش کردیم. و اون هم واقعا وارده. اندازه 10 تا آخوند حالیش می‌شه و وارده. اما خودمونیم ها ما واقعا اطلاعات مذهبیمون کم و ناقصه البته با اون معلمهای در پیتی‌ که ما داشتیم بهتر از این هم نمی‌شه توقع داشت.
راستی‌ یه وبسایتی‌ هستش به اسم WWW.WIKIPEDIA.ORG واقعا وبسیت خوبی‌ هست برای اطلاعات عمومی‌. حتما یه دیدی بهش بزنید. در ضمن اگر حوصله داشتید به این یکی‌ وبلاگ من www.bluemoments.blogspot.com هم سر بزنید. ممنون میشم. موفق باشید.

ماه رمضان

ماه رمضان برای من همیشه یاد آور روز های خوبه دانشگاه است. یادم میاد که با
بچه ها توی حیاط دانشکده یه گوشه جمع میشدیم. اول از همه یه چای حسابی‌ داغ میزدیم بعدش  هم معمولا هر چی که ‌ داشتیم باهم قسمت میکردیم. یادش
بخیر بعضی‌ وقتها من میرفتم پیش مهدی دوستم که توی سایت دانشگاه بود.
اونها سهمیه نون و پنیر وخرما داشتن، من هم شریکش میشدم..ولی‌ جاتون خالی عجب نون و خرمایی‌ بود، خیلی‌ میچسبید. یادمه یه بار با بچها زد به کلمون که سر کلاس آزمایشگاه سیستماتیک گیاهی‌ افطار ببریم. فکر کنم که یکی‌ دو باری هم اینکار رو کردیم و چقدر به بچها چسبید. اینجا که هستم میبینم که عربها علاقه
شدید به دعوت کردن برای افطار دارند. و انگار که اصلا یه جور مسابقست بینشون. به هر جهت الکی‌ نیست که میگن عربها ماه رمضان رو جشن میگیرند.از بس که توی ماه رمضان میرند افطاری و میخورند.جمعبندی که بکنم حرفهام رو اینکه ماه رمضان با همهٔ سختیهایی‌ که داره، با همه سختیهایی‌ که برای سحر بلند شدن داره و همه گرسنگیها و تشنگیهایی که داره اما یه خصلت  خوب هم داره اونم اینکه آدمهارو خیلی‌ به هم نزدیک میکنه. اصلا در درون همهٔ ادامها حتی‌ اونهایی‌ که روزه نمیگیرند یه حس خوبی‌ ایجاد میکنه. و شاید همین هم اعجاز ماه رمضان باشه. روزه و نماز همتون قبول حق باشه

یکشنبه، آبان ۰۱، ۱۳۸۴

چندتا آرزو؟

داشتم دنبال برنامه حرکت اتوبوس میگشتم یهو دیدم که این شعرو روش نوشتم. بدم نیومد که اینجا باز نویسیش کنم
کاش ستاره در هوس روز نبود
یا که صدای شباهنگ اینگونه مرموز نبود
کاش که روز در آرزوی خواب نبود
یا که ماهی‌ در عطش آب نبود
کاش می شد طور دیگر زیست
کاش می شد از پرده اسرار گریخت
همتون شاد باشید

جمعه، مهر ۲۹، ۱۳۸۴

بخشش

چند وقت پیش دوست خیلی‌ عزیزی از من خواست که ببخشمش. من هم بلافاصله از او خواستم که من ببخشه. من فکر می‌کنم که همه ما باید که از هم دیگه طلب بخشش بکنیم. خیلی‌ زود برای بخشیدن و بخشیده شدن دیر می‌شه. کاشکی‌ خیلی‌ زودتر از اینها میشد که همدیگرو میبخشیدیم اونوقت
دوستیهامون خیلی‌ قشنگتر میشد. علاوه بر بخشش باید از همدیگه زود به زود تشکر کنیم. تشکر هم دوستیها رو محکمتر میکنه هم محبت ها رو بیشتر. شاید بیشتر از همه باید از خدایی‌ که اصلان ما رو آفریده باید تشکر کنیم. بعد از پدر مادرمونیم. میدونید من نمیدونم چرا ما بچها اینقدر بد هستیم. یه دوستمون ها یه کار که برامون انجام میده ها هزاربار تشکر می‌کنیم اما طفلکی‌ پدر و مادر این همه سال زحمت کشیدن یه تشکر خشکو خالی‌ هم رومون نمی‌شه ازشون بکنیم. خودم میگم که از همه بدترم. اصلا همینجا از هم مامانم تشکر می‌کنم که خیلی‌ دوستش دارم و هم از بابام که به هر جهت واقعا آدم زحمتکشیه. از برادرم خیلی‌ عزیزم و از خواهر جیگرم هم تشکر می‌کنم به خاطر همهٔ محبتهاشون و مهربونیهشون که به من داشتن. و در نهایت از دوستان خوبم که همیشه هوامو داشتن و همیشه بهم لطف کردن.
سپاس خدای را عز و جل که ما را تنها آفرید - ما را تنها میراند اما هیچگاه ما را تنها نگذاشت
.

چهارشنبه، مهر ۲۷، ۱۳۸۴

دستهای آلوده


امشب پس از سالها دوباره داشتم فیلم دستهای الوده رو نگاه می‌کردم. دومین باری بود که از زمان اکرانش تا به حال داشتم نگاه میکردمش. فیلم بسیار خوش ساختیه ازکارگردانی‌ مثل سیروس
الوند. اما خوب منو که یه جورایی‌ یاد فریاد زیر آب میندازه. امین حیایی نقش داریوش فیلم رو بازی میکنه و اهنگش رو هم که عین خود فیلم فریاد زیر آب بابک بیات ساخته و صدای نیما مسیحا هم کم زیباترازصدای داریوش نیست. به هر جهت به نظر من هم فریاد زیر آب فیلم قشنگ و زیبایی‌ بود و هم همین دستهای آلوده. اما چیزی که توی این فیلم خیلی‌ برام جذاب بود حس حسادتی‌ بود که دیبا به نسرین داشت. اگر چه به خاطره اینکه نمیتونستند با هم زندگی‌ کنن از هم جدا شده بودند اما معلوم بود که دیبا هنوز سیامک رو دوست داره و چه زیبا هدیه تهرانی‌ این حس رو منتقل میکنه. یه لحظه وقتی‌ که این صحنه هارو میدیدم با خودم گفتم که این عشق هم عجب چیزیه وقتی‌ که وارد وجود آدم می‌شه دیگه از جون آدم در نمیاد. تا خود مرگ همراه آدم میاد. در آخر به نظرم اگر چه موضوع فیلم چندان عامه پسند نبود اما هم خوش ساخت بود و هم بازیگران خوبی‌ داشت. شاید هم تنها حرفی‌ که می‌خواست بگه این بود که ممکنه که دست آدم الوده باشه اما دل آدم اگر پاک باشه خلاصه آدم راه درست رو پیدا میکنه
.

دوشنبه، مهر ۲۵، ۱۳۸۴

یه معما

يه آدم باحال ميگه: اگه يه كم فكر كني مي‌بيني زندگي ارزش زنده بودن رو نداره. اگه يه كم بيشتر فكر كني مي‌بيني زندگي ارزش مردن رو هم نداره. اما اگه خيلي فكر كني مي‌بيني مردن و زنده بودن ارزش فكر كردن رو نداره. هميشه يادت باشه چيزي كه امروز داري شايد آرزوي ديروزت بوده و بزرگترين آرزوي فردات باشه پس هميشه سعي كن قدر چيزي كه امروز داري رو خوب بدوني5 غم ! اين يگانه معشوق بيچون و چراي دل!!! عظمت هر دلي به اندازه غميه که توشه، شايد، بايد اين حقيقت سنگين را پذيرفت که غم با تمامه تلخيي که داره هرچي بزرگتره، شيرين تره و زيباتر!!!!! گرچه غم از دست دادن فرصت هاي گذشته يک واقعيته اما شنيدم کسي ميگفت: " واقعيت اون چيزيه که هست ولي نبايد باشه اما حقيقت اون چيزيه که بايد باشه اما نيست" پس درک واقعيت، و کسب تجربه از گذشتهاي از دست رفته از تکرار چيزهايي جلو گيري ميکنه، که نبودشون اميد عشق رو، اميد دوباره بودنو، اميد جاودانه بودنو، اميد اميدواربودنو، دوباره به ادم ميده